کد مطلب: ۲۶۳۹
تعداد بازدید: ۸۵۲
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۶
كسى را نمی‌توان به خاطر نيّات خوب و بدى كه در دل دارد پاداش يا كيفر داد، بلكه زمانى كه آن را به‌صورت اعمال و افعال اظهار داشت مستحقّ پاداش يا كيفر می‌شود.
در گذشته از حکیمانه بودن افعال الهی و به تبع آن ابتلائات پروردگار سخن گفتیم، و پس از آن یک مورد از این حکمت‌ها را موردبررسی قرار دادیم و اکنون به ادامه‌ی این موارد می‌پردازیم.
2-استحقاق ثواب و عقاب در گرو عمل: «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ...». او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز [شش دوران‏] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (به خاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه کدام‌یک عملتان بهتر است.[1] امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در خطبه‌ی 144 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «ألا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ كَشَفَ‏ الْخَلْقَ‏ كَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَ مَكْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَ لَكِنْ‏ لِيَبْلُوَهُمْ‏ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا فَيَكُونَ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاءً». آگاه باشید که خداوند از درون بندگان پرده برمی‌گیرد، نه آن که بر اسرار پوشیده‌ی آنان آگاه نیست، و بر آن چه در سینه‌ها نهفته دارند بی‌خبر است، بلکه خواست آنان را آزمایش کند تا کدام‌یک اعمال نیکو انجام می‌دهد. و پاداش برابر نیکوکاری و کیفرِ مکافات در خور بدی‌ها باشد.[2]
در شرح و تفسیر این کلام امام علیه السّلام برخی از مفسّرین می‌نویسند: آزمایش‌های الهى براى اين است كه هر كس آن چه را در درون دارد آشكار كند، تا مسئله‌ی استحقاق ثواب و عقاب تحقّق يابد، و به تعبير روشن‌تر كسى را نمی‌توان به خاطر نيّات خوب و بدى كه در دل دارد پاداش يا كيفر داد، بلكه زمانى كه آن را به‌صورت اعمال و افعال اظهار داشت مستحقّ پاداش يا كيفر می‌شود. اين همان چيزى است كه در يكى از كلمات قصار امام عليه السّلام (حکمت93) به‌صورت واضح‌تری بيان شده، در آنجا امام عليه السّلام در تفسير آیه‌ی «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ/ بدانيد كه ثروت‌ها و فرزندان شما اسباب آزمايش شما است»، می‌فرمایند: «أَنَّهُ [سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ‏] يَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ ... وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ». خداوند مردم را با اموال و اولاد آزمايش می‌کند ...، هرچند خداوند به آن‌ها از خودشان آگاه‌تر است، ولى هدف آن است كه اعمالى كه سبب استحقاق پاداش و كيفر می‌شود، ظاهر و آشكار گردد.
نه در فقه اسلامى و نه در قوانين هيچ كشورى، كسى را به خاطر نيّت قتل يا سرقت مجازات نمی‌کنند، همان‌گونه كه به خاطر نيّت خدمت پاداش نمی‌دهند، هرچند گاهى به‌عنوان تفضّل، این‌گونه افراد را مورد محبّت قرار می‌دهند، و خداوند متعال كه از همه مهربان‌تر و بخشنده‌تر است نيز طبق روايات متعدّدى به نيّتِ خير، از باب تفضّل پاداش خير می‌دهد، ولى به نيّت شرّ كيفر نمی‌کند، همان‌گونه كه در حديث آمده است: «مَنْ‏ هَمَ‏ بِحَسَنَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ‏ هَمَ‏ بِحَسَنَةٍ وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ بِهَا عَشْراً وَ مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا لَمْ تُكْتَبْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ وَ مَنْ هَمَّ بِهَا وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ».[3] هر كس قصد كار نيكى كند هر چند آن را انجام ندهد براى او حسنه‌ای نوشته می‌شود، و هر كس قصد كار نيكى كند و آن را انجام دهد برایش ده حسنه نوشته می‌شود، و هر كس نيّت كار بدى كند و آن را انجام ندهد، گناهی بر او نوشته نمی‌شود، و هر كس نيّت كار بدى كند و آن را انجام دهد، یک گناه برایش ثبت می‌گردد.[4]
 
کیفیت برتر از کمیّت
نکته‌ی جالب و مهمّی درباره‌ی آیه‌ی هفتم از سوره‌ی هود (که در ابتدای بحث ذکر شد) در تفاسیر ذکرشده که از این قرار است: «اين آيه ارزش هر انسانى را به حُسن عمل او مربوط می‌داند، نه به كثرت و فزونى عمل او، و اين نشان می‌دهد كه اسلام در همه‌جا روى كيفيتِ عمل تكيه می‌کند نه روى كثرت و كمّيت عمل. در حديثى در همين زمينه از امام صادق علیه السّلام چنين نقل‌شده: [لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلًا وَ لَكِنْ‏ أَصْوَبَكُمْ‏ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اللَّهِ وَ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ/ خداوند كثرت عمل را نمى‌‏خواهد بلكه درستى عمل را می‌خواهد، و درستى عمل به آن است كه با خدا ترسى و نيت پاك توأم باشد، سپس فرمودند: نگهدارى عمل از آلودگى به ريا و نيّات نادرست مشکل‌تر از خود عمل است و عمل خالص عملى است كه نخواهى هیچ‌کس جز خدا تو را به خاطر آن ستايش كند.[5]].[6]
3-پرورش و رشد بندگان: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ». قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها، آزمايش می‌کنیم و بشارت ده به استقامت ‏كنندگان.[7] تفسیر نمونه ذیل این آیه‌ی شریفه می‌نویسد: «آزمایش‌های ما براى شناخت بيشتر و رفع ابهام و جهل است، امّا آزمايش الهى در واقع همان "پرورش و تربيت" است. در قرآن متجاوز از بيست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است، اين يك قانون كلّى و سنّت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوّه به فعل رساندن آن‌ها) و در نتيجه پرورش دادن بندگان، آنان را می‌آزماید، يعنى همان‌گونه كه فولاد را براى استحكام بيشتر در كوره می‌گدازند تا به‌اصطلاح آب ديده شود، آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش می‌دهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به كار باغبانى پرتجربه شبيه است كه دانه‌های مستعدّ را در سرزمین‌های آماده می‌پاشد، اين دانه‌ها با استفاده از مواهب طبيعى شروع به نمو و رشد می‌کنند، تدريجاً با مشكلات می‌جنگند و با حوادث پيكار می‌نمایند. در برابر طوفان‌های سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان ايستادگى به خرج می‌دهند، تا شاخه گلى زيبا يا درختى تنومند و پرثمر بار آيد كه بتواند به زندگى و حيات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد. سربازان را براى اين كه از نظر جنگى نيرومند و قوى شوند به مانورها و جنگ‌های مصنوعى می‌برند و در برابر انواع مشكلات تشنگى، گرسنگى، گرما و سرما، حوادث دشوار، موانع سخت، قرار می‌دهند تا ورزيده و آب ديده شوند. و اين است رمز آزمایش‌های الهى.
قرآن مجيد به اين حقيقت در جاى ديگر (سوره آل‌عمران/ آیه 154) تصريح كرده می‌گوید: [وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ/ او آن چه را شما در سينه داريد می‌آزماید تا دل‌های شما كاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است]. (چنان چه قبلاً بیان شد) امير مؤمنان على علیه السّلام تعريف بسيار پرمعنی در زمینه‌ی فلسفه امتحانات الهى دارند، (در حکمت 93 از نهج‌البلاغه) می‌فرمایند: [وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ/ گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاه‌تر است ولى آن‌ها را امتحان می‌کند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آن‌ها ظاهر گردد]. يعنى صفات درونى انسان به‌تنهایی نمی‌تواند معيارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى كه در لابلاى اعمال انسان خودنمايى كند، خداوند بندگان را می‌آزماید تا آن چه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوّه به فعل برسانند و مستحقّ پاداش و كيفر او گردند.
اگر آزمايش الهى نبود اين استعدادها شكوفا نمی‌شد و درخت وجود انسان، میوه‌های اعمال بر شاخسارش نمايان نمی‌گشت و اين است فلسفه آزمايش الهى در منطق اسلام».[8]
یکی از وجوهِ سازندگی ابتلائات الهی بر روی انسان که در روایات بدان اشاره‌شده، از بین رفتن خودبزرگ‌بینی و تکبّر نفس است. مولا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در خطبه‌ی 192 نهج‌البلاغه در این باره می‌فرمایند: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ». درصورتی‌که خداوند بندگان خود را با انواع سختی‌ها می‌آزماید و با مشکلات زیاد به عبادت می‌خواند و به اقسام گرفتاری‌ها مبتلا می‌سازد تا کبر و خودپسندی را از دل‌هایشان خارج کند و به جای آن فروتنی آورد، و درهای فضل و رحمتش را به رویشان بگشاید و وسایل عفو و بخشش را به‌آسانی در اختیارشان گذارد.[9]
همچنین مولا علیه السّلام فرمودند: «لَا تَفْرَحْ بِالْغِنَاءِ وَ الرَّخَاءِ وَ لَا تَغْتَمَّ بِالْفَقْرِ وَ الْبَلَاءِ فَإِنْ الذَّهَبَ‏ يُجَرَّبُ‏ بِالنَّارِ وَ الْمُؤْمِنَ يُجَرَّبُ بِالْبَلَاءِ». به ثروت و رفاه، شادمان و از فقر و بلا، غمگین نشو، زیرا طلا با آتش امتحان (و خالص) می‌شود و مؤمن با بلا امتحان (و خالص) می‌گردد.[10]
4-جزای عمل و آمرزش گناه: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ». هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده‌اید، و بسيارى را نيز عفو می‌کند.[11] اين آيه به‌خوبی نشان می‌دهد مصائبى كه دامن‌گیر انسان می‌شود، يك نوع مجازات الهى و هشدار است و به‌این‌ترتیب يكى از فلسفه‌های ابتلائات الهی روشن می‌شود. آيات و روايات فراوانى نشان می‌دهد كه گاه انسان در همين دنيا گوشه‌ای از كيفر اعمالش را می‌بیند، و اين كه می‌گویند: «دنيا دار مجازات نيست»، يعنى تمام حساب‌ها تصفيه نمی‌شود، نه اين كه مطلقاً مجازاتى وجود ندارد، و انكار اين حقيقت از نظر آشنايان به آيات و روايات شبيه انكار يك امر بديهى است.
در حديثی امير مؤمنان على علیه السّلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می‌کنند كه حضرت فرمودند: «خَيْرُ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ هَذِهِ الْآيَةُ يَا عَلِيُّ مَا مِنْ خَدْشِ‏ عُودٍ وَ لَا نَكْبَةِ قَدَمٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ مَا عَفَا اللَّهُ عَنْهُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَعُودَ فِيهِ وَ مَا عَاقَبَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُثَنِّيَ عَلَى عَبْدِهِ». اين آيه بهترين آيه در قرآن مجيد است، اى على! هر خراشى كه از چوبى بر تن انسان وارد می‌شود، و هر لغزش قدمى، بر اثر گناهى است كه از او سر زده، و آن چه خداوند در دنيا عفو می‌کند، گرامی‌تر از آن است كه (در قيامت) در آن تجدیدنظر فرمايد، و آن چه را كه در اين دنيا عقوبت فرموده، عادل‌تر از آن است كه در آخرت بار ديگر كيفر دهد.[12]
و به‌این‌ترتیب این‌گونه مصائب علاوه بر اين كه بار انسان را سبك می‌کند، او را نسبت به آينده كنترل خواهد نمود. به‌عبارت‌دیگر مجازات انسان گناهکار از طریق ابتلائات دنیوی، لطف و محبّتی از سوی خداوند کریم است که باعث آمرزش گناه او در این دنیا می‌شود و پاک شدن انسان در این دنیا به‌مراتب آسان‌تر از سرای آخرت است. البته ناگفته نماند گرچه ظاهر آيه عامّ است و همه‌ی مصائب و ابتلائات را دربرمی‌گيرد، ولى مطابق معمول، در عمومات استثناهايى وجود دارد، مانند مصائب و مشكلاتى كه دامن‌گیر انبيا و ائمه معصومين علیهم السّلام می‌شد، كه براى ترفيع مقام يا آزمايش آن‌ها بود. و همچنين مصائبى كه گريبان غير معصومين را می‌گیرد و جنبه‌ی آزمون دارد. و يا مصائبى كه بر اثر ندانم‌کاری‌ها و عدم دقّت و مشورت و سهل‌انگاری در امور حاصل می‌شود كه اثر تكوينى اعمال خود انسان است. [13]
از امام باقر علیه السّلام روایت‌شده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُكْرِمَ عَبْداً وَ لَهُ ذَنْبٌ ابْتَلَاهُ بِالسُّقْمِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ ابْتَلَاهُ بِالْحَاجَةِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ شَدَّدَ عَلَيْهِ الْمَوْتَ لِيُكَافِيَهُ بِذَلِكَ الذَّنْبِ قَالَ وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُهِينَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ وَسَّعَ لَهُ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ هَوَّنَ‏ عَلَيْهِ‏ الْمَوْتَ‏ لِيُكَافِيَهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ». هرگاه بنای خداوند تبارک و تعالی بر این باشد که عبدی را گرامی بدارد درحالی‌که او (قبلاً) گناهی مرتکب شده است، او را به بیماری مبتلا می‌کند، اگر چنین نکرد او را به نیازمندی گرفتار می‌کند، پس اگر این کار را نکرد، مرگ را بر او سخت می‌سازد تا آن گناه را بدین‌وسیله جبران کند (بیامرزد و پاک کند). (امام علیه السّلام) فرمودند: و اگر بنای خداوند بر این باشد که بنده‌ای را (به خاطر اعمال بدش) خوار کند درحالی‌که (پیش از این) کار نیکی نزد خدا داشته است، به او بدنی سالم می‌دهد، اگر چنین نکرد، رزقش را وسعت می‌دهد، و اگر چنین نکرد، مرگ را بر او آسان می‌کند تا کار نیک او را جبران نماید.[14]
لذا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در مقام حمد و شکرگزاری از پروردگار متعال، این‌گونه لب به سخن می‌گشایند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ تَمْحِيصَ‏ ذُنُوبِ‏ شِيعَتِنَا فِي الدُّنْيَا بِمِحَنِهِمْ‏ لِتَسْلَمَ [لَهُمْ‏] طَاعَاتُهُمْ وَ يَسْتَحِقُّوا عَلَيْهَا ثَوَابَهَا». شکر و سپاس مخصوص خدایی است که پاک شدن گناهان شیعیان ما را در دنیا به سبب رنج و گرفتاری‌شان قرار داد تا طاعات ایشان سالم بماند و به‌واسطه‌ی آن‌ها سزاوار ثواب و پاداش شوند.‏[15]
 
ابتلائات گروهی و دسته‌جمعی
گاهی مصائب و ابتلائات، جنبه‌ی دسته‌جمعی دارد و محصول گناهان جمعى است، همان‌گونه كه در آیه‌ی 41 سوره‌ی روم می‌خوانیم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ/ فساد در خشكى و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد، تا نتیجه‌ی بعضى از اعمالى را كه انجام داده‌اند به آن‌ها بچشاند شايد بازگردند». روشن است كه اين آیه درباره‌ی جوامع انسانى است، كه به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانی‌ها می‌شوند. و در آیه‌ی 11 از سوره‌ی رعد آمده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ/ خداوند سرنوشت هيچ جمعيتى را تغيير نمی‌دهد مگر اين كه خويشتن را تغيير دهند».
و امثال اين آيات كه گواهى می‌دهد در ميان اعمال انسان و نظام تكوينى زندگى او، ارتباط و پيوند نزديكى وجود دارد، كه اگر بر اصول فطرت و قوانين آفرينش گام بردارند، بركات الهى شامل حال آن‌ها می‌شود، و هرگاه فاسد شوند زندگى آن‌ها به فساد می‌گراید. [16]
آن‌قدر سخت است بازار مکافات عمل/ دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است
انشاء الله ادامه‌ی این بحث را در مقاله‌ی بعدی دنبال خواهیم کرد.
 
خودآزمایی
1-حدیثی از امام صادق علیه السّلام بیان کنید که ارزش عمل را در کیفیّت آن می‌داند نه کمّیّت؟
2-دو مورد از حکمت‌های ابتلائات پروردگار را بیان کنید؟
 
پی‌نوشت‌ها
[1] سوره هود/ آیه 7 (ترجمه مکارم).
[2] نهج‌البلاغة (دشتی) ص 205.
[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 428.
[4] برگرفته از کتاب: پيام امام امير المومنين (ع) ج 5 ص 608 و 609.
[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 16.
[6] تفسير نمونه ج ‏9 ص 27.
[7] سوره بقره/ آیه 155 (ترجمه مکارم).
[8] تفسير نمونه ج ‏1 ص 527 و 528.
[9] نهج‌البلاغة (دشتی) ص317.
[10] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 520.
[11] سوره شوری/ آیه 30 (ترجمه مکارم).
[12] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج ‏70 ص 316.
[13] برگرفته از تفسیر نمونه ج 20 ص 440 تا 443.
[14] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ص 157.
[15] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ص 23.
[16] همان ص 443.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: